عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۳۹

۱

ای زلف تو دام و دانه خالت

هر صید که می‌کنی حلالت

۲

خورشید دراوفتاده پیوست

در حلقهٔ دام شب مثالت

۳

همچون نقطی سیه پدیدار

بر چهرهٔ آفتاب خالت

۴

دل فتنهٔ طرهٔ سیاهت

جان تشنهٔ چشمهٔ زلالت

۵

از عالم حسن دایه لطف

آورده به صد هزار سالت

۶

رخ زرد و کبود جامه خورشید

سرگشتهٔ ذرهٔ وصالت

۷

تو خفته و اختران همه شب

مبهوت بمانده در جمالت

۸

تو ماه تمامی و عجب آنک

انگشت نمای شد هلالت

۹

مرغی عجبی که می‌نگنجد

در صحن سپهر پر و بالت

۱۰

چون در تو توان رسید چون کس

هرگز نرسید در خیالت

۱۱

پی گم کردی چنانکه هرگز

کس پی نبرد به هیچ حالت

۱۲

خواهد که بسی بگوید از تو

عطار ولی بود ملالت

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۱
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۲۰

نظرات