عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۴۸

۱

کشتی عمر ما کنار افتاد

رخت در آب رفت و کار افتاد

۲

موی همرنگ کفک دریا شد

وز دهان در شاهوار افتاد

۳

روز عمری که بیخ بر باد است

با سر شاخ روزگار افتاد

۴

سر به ره در نهاد سیل اجل

شورشی سخت در حصار افتاد

۵

مستییی بود عهد برنایی

این زمان کار با خمار افتاد

۶

چون به مقصد رسم که بر سر راه

خر نگونسار گشت و بار افتاد

۷

گل چگویم ز گلستان جهان

که به یک گل هزار خار افتاد

۸

هر که در گلستان دنیا خفت

پای او در دهان مار افتاد

۹

هر که یک دم شمرد در شادی

در غم و رنج بی شمار افتاد

۱۰

بی قراری چرا کنی چندین

چه کنی چون چنین قرار افتاد

۱۱

چه توان کرد اگر ز سکهٔ عمر

نقد عمر تو کم عیار افتاد

۱۲

تو مزن دم خموش باش خموش

که نه این کار اختیار افتاد

۱۳

گر نبودی امید، وای دلم

لیک عطار امیدوار افتاد

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۲۴
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۳
منتخب اشعار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری (غزلیات، قصاید، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، خسرو نامه، مختار نامه) به اهتمام و تصحیح دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۳۵

نظرات

user_image
سید محسن
۱۳۹۹/۰۶/۲۴ - ۱۱:۰۰:۵۸
موی همرنگ کف دریا شدبنظر درست باشد