عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۵

۱

سحرگاهی شدم سوی خرابات

که رندان را کنم دعوت به طامات

۲

عصا اندر کف و سجاده بر دوش

که هستم زاهدی صاحب کرامات

۳

خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

بگو تا خود چه کار است از مهمات

۴

بدو گفتم که کارم توبهٔ توست

اگر توبه کنی یابی مراعات

۵

مرا گفتا برو ای زاهد خشک

که تر گردی ز دردی خرابات

۶

اگر یک قطره دردی بر تو ریزم

ز مسجد بازمانی وز مناجات

۷

برو مفروش زهد و خودنمائی

که نه زهدت خرند اینجا نه طامات

۸

کسی را اوفتد بر روی، این رنگ

که در کعبه کند بت را مراعات

۹

بگفت این و یکی دردی به من داد

خرف شد عقلم و رست از خرافات

۱۰

چو من فانی شدم از جان کهنه

مرا افتاد با جانان ملاقات

۱۱

چو از فرعون هستی باز رستم

چو موسی می‌شدم هر دم به میقات

۱۲

چو خود را یافتم بالای کونین

چو دیدم خویشتن را آن مقامات

۱۳

برآمد آفتابی از وجودم

درون من برون شد از سماوات

۱۴

بدو گفتم که ای دانندهٔ راز

بگو تا کی رسم در قرب آن ذات

۱۵

مرا گفتا که ای مغرور غافل

رسد هرگز کسی هیهات هیهات

۱۶

بسی بازی ببینی از پس و پیش

ولی آخر فرومانی به شهمات

۱۷

همه ذرات عالم مست عشقند

فرومانده میان نفی و اثبات

۱۸

در آن موضع که تابد نور خورشید

نه موجود و نه معدوم است ذرات

۱۹

چه می‌گویی تو ای عطار آخر

که داند این رموز و این اشارات

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۴۷
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۷۷
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۱۵۲

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۸۷/۰۳/۲۰ - ۲۳:۰۸:۵۶
چو از فرعون هستی باز رستمچوموسی میشدم هردم به میقاتمقصود از فرعون هستی در اصطلاح ما "من کاذب" یا منیت یا شخصیت اکتسابی وعاریتی است که بطور کلی نفس هم نامیده میشود این احساس هستی باعتبار دیگران ودر مقایسه با آنها معنی دارد اگر دیگران نباشند ومقایسه ای در کار نباشد دیگر وجود ندارد اینگونه احساس وجود "نیستی هست "نما نیز نامیده شده استپس نباید تصور کنیم که این احساس وجود که بر حسب دیگران در ذهن مطرح شده اصل وجود انسان است اصل وجود انسان پدیده ای یگانه وباشکوه وعجیب است واگر ما در شخصیت اجتماعی خود غرق باشیم به آن دسترسی نداریم اهل معرفت یا عرفا کسانی هستند که تا حدودی به اصل وجود خود رسیده اندوبه شخصیت اجتماعی خود چندان اهمیت نمیدهند اصولا کوشش عارف وزاهد اینست که از این منیت به من دیگر برسند منیت آفریده مخلوق وحقیر است ومن اصلی آفریده خدا وعظیم است اهل معرفت دقیقا اینرا احساس میکنند.
user_image
فرهاد اشتری
۱۳۹۰/۱۰/۲۷ - ۰۱:۳۹:۱۳
به معرفت نگارنده حاشیه نخست آفرین و مرحبا می گویم.
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۱۹:۵۷:۱۸
همه ذرات عالم مست عشقند...
user_image
عباس بایندر
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ - ۱۰:۱۷:۱۱
دردی خرابات کسی میدونه یعنی چی
user_image
کامبیز
۱۳۹۷/۱۱/۲۳ - ۱۱:۳۷:۱۳
دردی (dordi) به معنی رسوب شراب و یا شراب در اینجاست.
user_image
محمدعلی
۱۳۹۹/۱۱/۰۹ - ۰۷:۱۱:۳۷
باسلام به دوستداران ادب پارسی این غزل عطار در واقع راه خداشناسی را به مانشان میدهد اچوازفرعون هستی بازرستم چوموسی میشدم‌ هردم به میقات زمانی که از من توهمی خود واز ذهن من دار رهایی یافتم آنموقع است که از زندان وزهدان ذهن متولد شده و بعد از آن هرلحظه به خدا نزدیکتر میشوم