
عطار
غزل شمارهٔ ۱۶۸
۱
جانا شعاع رویت در جسم و جان نگنجد
وآوازهٔ جمالت اندر جهان نگنجد
۲
وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید
وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد
۳
هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد
۴
آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
۵
آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند
دل در حساب ناید جان در میان نگنجد
۶
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید در آسمان نگنجد
۷
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
تصاویر و صوت

نظرات
کوروش
ناصر
مرتضی یوسفی
محمد