
عطار
غزل شمارهٔ ۱۶۹
۱
اسرار تو در زبان نمیگنجد
واوصاف تو در بیان نمیگنجد
۲
اسرار صفات جوهر عشقت
میدانم و در زبان نمیگنجد
۳
خاموشی به که وصف عشق تو
اندر خبر و نشان نمیگنجد
۴
آنجا که تویی و جان دل مسکین
مویی شد و در میان نمیگنجد
۵
از عالم عشق تو سر مویی
در شش جهت مکان نمیگنجد
۶
یک شمه ز روح بارگاه تو
اندر سه صف زمان نمیگنجد
۷
یک دانه ز دام عالم عشقت
در حوصله جای جان نمیگنجد
۸
چون آه برآورم ز عشق تو
کان آه درین دهان نمیگنجد
۹
رفتم ز جهان برون در اندوهت
کاندوه تو در جهان نمیگنجد
۱۰
آن دم که ز تو بر آسمان بردم
در قبهٔ آسمان نمیگنجد
۱۱
عطار چو در یقین خود گم شد
در پیشگه عیان نمیگنجد
تصاویر و صوت

نظرات