عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۷۰

۱

تا زلف تو همچو مار می‌پیچد

جان بی دل و بی قرار می‌پیچد

۲

دل بود بسی در انتظار تو

در هر پیچی هزار می‌پیچد

۳

زان می‌پیچم که تاج را چندین

زلف تو کمندوار می‌پیچد

۴

بس جان که ز پیچ حلقهٔ زلفت

در حلقهٔ بی شمار می‌پیچد

۵

بس دل که ز زلف تابدار تو

چو زلف تو تابدار می‌پیچد

۶

بس تن که ز بار عشق یک مویت

بی روی تو زیر دار می‌پیچد

۷

تو می‌گذری ز ناز بس فارغ

و او بر سر دار زار می‌پیچد

۸

هر دل که شکار زلف تو گردد

جان می‌دهد و چو مار می‌پیچد

۹

ترکانه و چست هندوی زلفت

بس نادره در شکار می‌پیچد

۱۰

هر دل که ز دام زلف تو بجهد

زان چهرهٔ چون نگار می‌پیچد

۱۱

چون می‌پیچد فرید بپذیرش

زیرا که به اضطرار می‌پیچد

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۳۷

نظرات