عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۲۰۶

۱

زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد

عشق تو مرا رانده به گرد دو جهان کرد

۲

گویی که بلا با سر زلف تو قرین بود

گویی که قضا با غم عشق تو قران کرد

۳

اندر طلب زلف تو عمری دل من رفت

چون یافت ره زلف تو یک حلقه نشان کرد

۴

وقت سحری باد درآمد ز پس و پیش

وان حلقه ز چشم من سرگشته نهان کرد

۵

چون حلقهٔ زلف تو نهان گشت دلم برد

چون برد دلم آمد و آهنگ به جان کرد

۶

جان نیز به سودای سر زلف تو برخاست

پیش آمد و عمری چو دلم در سر آن کرد

۷

ناگه سر مویی ز سر زلف تو در تاخت

جان را ز پس پردهٔ خود موی کشان کرد

۸

فی‌الجمله بسی تک که زدم تا که یقین گشت

کز زلف تو یک موی نشان می نتوان کرد

۹

گرچه نتوان کرد بیان سر زلفت

آن مایه که عطار توانست بیان کرد

تصاویر و صوت

دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۳
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۱
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۵۸
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۷
منتخب اشعار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری (غزلیات، قصاید، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، خسرو نامه، مختار نامه) به اهتمام و تصحیح دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۰۵

نظرات

user_image
...
۱۳۹۵/۱۱/۲۳ - ۰۱:۵۰:۲۰
تصویر سازی اعجاب انگیز از عشق بازی با زلف!در نهایت هم اقرار به عجز در بیان تمام و کمال این شیدایی!فوق العاده بود...