عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۲۴۹

۱

در راه تو هر که راهبر شد

هر لحظه به طبع خاک تر شد

۲

هر خاک که ذرهٔ قدم گشت

در عالم عشق تاج سر شد

۳

تا تو نشوی چو ذره ناچیز

نتوانی ازین قفس به در شد

۴

هر کو به وجود ذره آمد

فارغ ز وجود خیر و شر شد

۵

در هستی خود چو ذره گم گشت

ذاتی که ز عشق معتبر شد

۶

ذره ز که پرسد و چه پرسد

زیرا که ز خویش بی‌خبر شد

۷

خورشید ز خویش ذره‌ای دید

وآنگه به دهان شیر در شد

۸

گر ذرهٔ راه نیست خورشید

پیوسته چرا چنین به سر شد

۹

چون ذره کسی که پیشتر رفت

سرگشتهٔ راه بیشتر شد

۱۰

در عشق چو ذره شو که عشقش

بر آهن و سنگ کارگر شد

۱۱

بنمود نخست پردهٔ زلف

در پرده نشست و پرده در شد

۱۲

درداد ندا که همچو ذره

فانی صفتی که در سفر شد

۱۳

موی سر زلف ماش جاوید

همراهی کرد و راهبر شد

۱۴

عطار چو ذره تا فنا گشت

در دیدهٔ خویش مختصر شد

تصاویر و صوت

دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۹۶
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۸۵
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۷

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۱/۰۹ - ۰۹:۵۰:۲۲
تا تو نشوی چو ذره ناچیزنتوانی ازین قفس به در شد..