عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۲۵۵

۱

گر در صف دین داران دین دار نخواهم شد

از بهر چه با رندان در کار نخواهم شد

۲

شد عمر و نمی‌بینم از دین اثری در دل

وز کفر نهاد خویش دین‌دار نخواهم شد

۳

کی فانی حق باشم بی قول اناالحق من

کز عشق چو مشتاقان بردار نخواهم شد

۴

دانم که نخواهم یافت از دلبر خود کامی

تا من ز وجود خود بیزار نخواهم شد

۵

ای ساقی جان می‌ده کاندر صف قلاشان

این بار چو هر باری بی‌بار نخواهم شد

۶

از یک می عشق او امروز چنان مستم

کز مستی آن هرگز هشیار نخواهم شد

۷

تا دیده خیال او در خواب همی بیند

از خواب خیال او بیدار نخواهم شد

۸

هرچند که عطارم لیکن به مجاز است این

بی عطر سر زلفش عطار نخواهم شد

تصاویر و صوت

دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۹۲
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۸۹
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۰
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۰۰

نظرات

user_image
علی علیمردانی
۱۳۹۸/۰۴/۰۷ - ۰۳:۵۵:۰۲
غزلی ساده اما پر مایه دیدگاه عطار را همچون اغلب آثار مثنوی هایش به خوبی نمایش می دهد. شیخ فرید الدین عطار آن کونه که میدانیم به «وحدت وجود» قائل بود و بر آن اصرار می ورزید. در این غزل نیز به ویژه در بیت سوم بر آن تأکید می کند .اما موضوع مهمتر این است که عطار اولین شاعر عارفی ست که از «رندی» دم می زند ؛ حدود یک قرن و نیم پیش از حافظ که به حق والاترین رند عالم سوز بوده و هست. و جالبتر این که این رندی همانند حافظ در مقابله کامل با دین داران ظاهر اندیش است.(بیت اول غزل بالا )در ابیات بعدی نیز در همراهی معنی بیت اول و در جهت تکمیل طرد ظاهرپرستی از یک سو و جذب شدن در معشوق (فنا در حق ) از سویی دیگر است. غزلی که نسخه عطاری «عطار» در طریقت است. در بیت آخر ، اما عطاری خویش را با تواضع، مًجاز و بیهوده می انگارد و « بی عطر سر زلفش» عطاری و نسخه پیچی سلوک و طریقت را باطل میداند. -- شیخ فخر الدین عراقی که در زمان فوت عطار کودکی بیش نبوده غزلی معروف دارد که درست در همین وزن عروضی ست (مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن - هزج مثمن اخرب ) و آن غزل معروف این است : من مست می عشقم هشیار نخواهم شدوز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شدامروز چنان مستم از بادهٔ دوشینهتا روز قیامت هم هشیار نخواهم شدتا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدیدر کوی جوانمردان عیار نخواهم شدآن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باریجز بر در میخانه این بار نخواهم شداز توبه و قرایی بیزار شدم، لیکناز رندی و قلاشی بیزار نخواهم شداز دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشتوز یار به هر زخمی افگار نخواهم شدچون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماندچون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شدتا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهمتا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شدچون ساختهٔ دردم در حلقه نیاراممچون سوختهٔ عشقم در نار نخواهم شدتا هست عراقی را در درگه او باریبر درگه این و آن بسیار نخواهم شد-- هم از بعد لغات مشترک و هم از بعد مفهومی غزل «عراقی» بی شک متأثر از غزل عطار بوده است . در پناه حق باشید
user_image
Polestar
۱۴۰۰/۰۵/۱۸ - ۰۳:۰۲:۲۱
تشکر فراوان از جناب علیمردانی که اقتباس عراقی از عطار را تبیین نمودند.