عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۲۷۸

۱

نقد قدم از مخزن اسرار برآمد

چون گنج عیان شد

خود بود که خود بر سر بازار برآمد

بر خود نگران شد

۳

در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه

تا خلق بپوشند

خود بر صف جبه و دستار برآمد

لبس همه سان شد

۵

در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا

در کسوت قطره

در بحر به شکل در شهوار برآمد

در گوش نهان شد

۷

در شکل بتان خواست که خود را بپرستد

خود را بپرستد

خود گشت بت و خود به پرستار برآمد

خود عین بتان شد

۹

از بهر خود ایوان و سرا خواست که سازد

قصری ز بشر ساخت

در صورت سقف و در و دیوار برآمد

خود خانه و مان شد

۱۱

خود بر تن خود نیش جفا زد ز سر قهر

خود مرهم خود گشت

خود بر صفت مردم بیمار برآمد

خود فاتحه خوان شد

۱۳

اشعار مپندار اگر چشم سرت هست

رازی است نهفته

آنچه به زبان از دل عطار برآمد

این بود که آن شد

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۰۳
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۷۳
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۰۷

نظرات

user_image
حامد
۱۳۸۹/۰۶/۲۱ - ۰۳:۵۴:۵۱
در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا، در کسوت قطره در بحر به شکل دُر شهوار برآمد ، در گوش نهان شدگوش ماهی . (اِ مرکب ) صدف را می گویند و آن غلاف مروارید است .
پاسخ: با تشکر، مصرع جاافتاده اضافه شد.
user_image
محسن حیدرزاده جزی
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۲۱:۴۷:۴۹
در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبهتا خلق بپوشندخود بر صفت جبه و دستار برآمدلبس همه سان شدصفت نه صف .
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۹/۱۰ - ۱۸:۴۰:۲۸
جز توام؟..
user_image
Dr.Mazluminejad
۱۳۹۹/۰۱/۱۰ - ۱۵:۵۱:۴۴
با درودبیت در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبهتا خلق بپوشندخود بر صف* جبه و دستار برآمدلبس همه سان شدرا هر جا دیدم صف* بود ! حرف "و" را بعد از کلمه جبه اگر و َ بخوانیم نه (نه و ُ ) و آن را از کلمه جبه جدا کنیم وزن شعر درست می شود اما معنی همچنان سنگین است !!