
عطار
غزل شمارهٔ ۲۸۸
۱
عاشقان از خویشتن بیگانهاند
وز شراب بیخودی دیوانهاند
۲
شاه بازان مطار قدسیند
ایمن از تیمار دام و دانهاند
۳
فارغند از خانقاه و صومعه
روز و شب در گوشهٔ میخانهاند
۴
گرچه مستند از شراب بیخودی
بی می و بی ساقی و پیمانهاند
۵
در ازل بودند با روحانیان
تا ابد با قدسیان همخانهاند
۶
راه جسم و جان به یک تک میبرند
در طریقت این چنین مردانهاند
۷
گنجهای مخفیاند این طایفه
لاجرم در گلخن و ویرانهاند
۸
هر دو عالم پیششان افسانهای است
در دو عالم زین قبل افسانهاند
۹
هر دوعالم یک صدف دان وین گروه
در میان آن صدف دردانهاند
۱۰
آشنایان خودند از بیخودی
وز خودی خویشتن بیگانهاند
۱۱
فارغ از کون و فساد عالمند
زین جهت دیوانه و فرزانهاند
۱۲
در جهان جان چو عطارند فرد
بی نیاز از خانه و کاشانهاند
تصاویر و صوت


نظرات
دکتر صحافیان
محسن جهان