عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۰۴

۱

آفتاب رخ آشکاره کند

جگرم ز اشتیاق پاره کند

۲

از پس پرده روی بنماید

مهر و مه را دو پیشکاره کند

۳

شوق رویش چو روی پر از اشک

روی خورشید پر ستاره کند

۴

لعل دانی که چیست رخش لبش

خون خارا ز سنگ خاره کند

۵

هر که او روی چو گلش خواهد

مدتی خار پشتواره کند

۶

در میان با کسی همی آید

کان کس اول ز جان کناره کند

۷

عاشقانی که وصل او طلبند

همه را دوع در کواره کند

۸

بالغان در رهش چو طفل رهند

جمله را گور گاهواره کند

۹

تا کسی روی او نداند باز

چهرهٔ مردم آشکاره کند

۱۰

نور رویش ز هر دریچهٔ چشم

چون سیه پوش شد نظاره کند

۱۱

عشق او در غلط بسی فکند

چون نداند کسی چه چاره کند

۱۲

نتوانیم توبه کرد ز عشق

توبه را صد هزار باره کند

۱۳

شیر عشقش چو پنجه بگشاید

عقل را طفل شیرخواره کند

۱۴

زور یک ذره عشق چندان است

که ز هر سو جهان گذاره کند

۱۵

ضربت عشق با فرید آن کرد

که ندانم که صد کتاره کند

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۱۹

نظرات