
عطار
غزل شمارهٔ ۳۰۷
۱
هر که عزم عشق رویش میکند
عشق رویش همچو مویش میکند
۲
هر که ندهد این جهان را سه طلاق
همچو دزد چار سویش میکند
۳
او نیاید در طلب اما ز شوق
دل به صد جان جستجویش میکند
۴
او نگردد نرم از اشکم ولیک
اشک دایم شست و شویش میکند
۵
هر که از چوگان زلفش بوی یافت
بی سر و بن همچو گویش میکند
۶
هر که در عشقش چو تیر راست شد
چون کمان زه در گلویش میکند
۷
سرخروی او بباید شد به قطع
هر که را عشق آرزویش میکند
۸
سختدل آهن نه بر آتش نگر
تا چگونه سرخ رویش میکند
۹
از درش عطار را بویی رسید
آه از آنجا مشک بویش میکند
تصاویر و صوت



نظرات