عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۱۲

۱

دل نظر بر روی آن شمع جهان می‌افکند

تن به جای خرقه چون پروانه جان می‌افکند

۲

گر بود غوغای عشقش بر کنار عالمی

دل ز شوقش خویشتن را در میان می‌افکند

۳

زلف او صد توبه را در یک نفس می‌بشکند

چشم او صد صید را در یک زمان می‌افکند

۴

طرهٔ مشکینش تابی در فلک می‌آورد

پستهٔ شیرینش شوری در جهان می‌افکند

۵

سبز پوشان فلک ماه زمینش خوانده‌اند

زانکه رویش غلغلی در آسمان می‌افکند

۶

تا ابد کامش ز شیرینی نگردد تلخ و تیز

هر که نام آن شکر لب بر زبان می‌افکند

۷

ترکم آن دارد سر آن چون ندارد چون کنم

هندوی خود را چنین در پا از آن می‌افکند

۸

همچو دف حلقه به گوش او شدم با این همه

بر تنم چون چنگ هر رگ در فغان می‌افکند

۹

گاهگاهی گویدم هستم یقین من زان تو

لاجرم عطار را اندر گمان می‌افکند

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۰۰
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۲۴

نظرات

user_image
ad
۱۳۹۰/۱۰/۲۹ - ۰۷:۵۶:۲۷
در این شعر عطار فکر کرده است
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۲/۲۶ - ۲۰:۲۰:۳۱
پستهٔ شیرینش شوری در جهان می‌افکند..