
عطار
غزل شمارهٔ ۳۲
۱
عاشقی و بی نوایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
۲
تا بود عشقت میان جان ما
جان ما در پیش ما ایثار ماست
۳
جان مازان است جان کو جان جان است
جان ما بی فخر عشقش عار ماست
۴
عشق او آسان همی پنداشتم
سد ما در راه ما پندار ماست
۵
کار ما چون شد ز دست ما کنون
هرچه درد و دردی است آن کار ماست
۶
بوده عمری در میان اهل دین
وین زمان تسبیح ما زنار ماست
۷
چون به مسجد یک زمان حاضر نهایم
نیست این مسجد که این خمار ماست
۸
کیست چون عطار در خمار عشق
کین زمان در درد دردی خوار ماست
تصاویر و صوت



نظرات
مریم احمدی
محمد
محسن جهان