
عطار
غزل شمارهٔ ۳۲۴
۱
عشق را پیر و جوان یکسان بود
نزد او سود و زیان یکسان بود
۲
هم ز یکرنگی جهان عشق را
نو بهار و مهرگان یکسان بود
۳
زیر او بالا و بالا هست زیر
کش زمین و آسمان یکسان بود
۴
بارگاه عشق همچون دایره است
صد او با آستان یکسان بود
۵
یار اگر سوزد وگر سازد رواست
عاشقان را این و آن یکسان بود
۶
در طریق عاشقان خون ریختن
با حیات جاودان یکسان بود
۷
سایه از کل دان که پیش آفتاب
آشکارا و نهان یکسان بود
۸
کی بود دلدار چون دل ای فرید
باز کی با آشیان یکسان بود
تصاویر و صوت


نظرات