
عطار
غزل شمارهٔ ۳۳
۱
این چه سوداست کز تو در سر ماست
وین چه غوغاست کز تو در بر ماست
۲
از تو در ما فتاده شور و شری
این همه شور و شر نه در خور ماست
۳
تا تو کردی به سوی ما نظری
ملک هر دو جهان مسخر ماست
۴
پاکباز آمده ایم از دو جهان
کاتشت در میان جوهر ماست
۵
آتشی کز تو در نهاد دل است
تا ابد رهنمای و رهبر ماست
۶
دیدهای کو که روی تو بیند
دیده تیره است و یار در بر ماست
۷
ما درین ره حجاب خویشتنیم
ورنه روی تو در برابر ماست
۸
تا که عطار عاشق غم توست
دل اصحاب ذوق غمخور ماست
تصاویر و صوت



نظرات
نادر..