عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۳۲

۱

چو در غم تو جز جان چیزی دگرم نبود

پیش تو کشم کز تو غمخوارترم نبود

۲

پروانه تو گشتم تا بر تو سرافشانم

خود چون رخ تو بینم پروای سرم نبود

۳

پیش نظرم عالم چون روز قیامت باد

آن روز که بر راهت دایم نظرم نبود

۴

گفتم خبری گویم با تو ز دل زارم

اما چو تو را بینم از خود خبرم نبود

۵

گفتم که ز تیرت تیز از چشم تو بگریزم

چون تیر بپیوندد کنج گذرم نبود

۶

در عشق تو صد همدم تیماربرم باید

تنها چه کنم چون کس تیماربرم نبود

۷

گفتی که به زر گردد کار تو چو آب زر

جانی بکنم آخر گر آن قدرم نبود

۸

تو چاره کارم کن تا از رخ همچون زر

تدبیر کنم وجهی گر هیچ زرم نبود

۹

بوسی ندهی جانا تا جان نستانی تو

هر دم ز پی بوسی جانی دگرم نبود

۱۰

عطار ستمکش را دل بود به تو رهبر

دردا که چو دل خون شد کس راهبرم نبود

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۱۴
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۳۵

نظرات