عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۳۶

۱

تا سر زلف تو درهم می‌رود

در جهان صد خون به یک دم می‌رود

۲

تا بدیدم زلف تو ای جان و دل

دل ز دستم رفت و جان هم می‌رود

۳

دل ندارم تا غم زلفت خورم

وین سخن از جان پر غم می‌رود

۴

آسمان از اشتیاق روی تو

همچو زلفت پشت پر خم می‌رود

۵

دل در اندوه تو مرد و این بتر

کز پی دل جان به ماتم می‌رود

۶

می‌دهی دم می‌ستانی جان من

راستی بیعی مسلم می‌رود

۷

هر زمانی توبه‌ای می‌بشکنی

توبه الحق با تو محکم می‌رود

۸

ناز کم کن زانکه تا خطت دمید

آنچه می‌رفتت کنون کم می‌رود

۹

خون مخور عطار را کز شوق تو

با دلی پر خون ز عالم می‌رود

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۳۸
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۴

نظرات