
عطار
غزل شمارهٔ ۳۳۷
۱
چه سازی سرای و چه گویی سرود
فروشو بدین خاک تیره فرود
۲
یقیندان که همچون تو بسیار کس
فکندست در چرخ چرخ کبود
۳
چه برخیزد از خود و آهن تو را
چو سر آهنین نیست در زیر خود
۴
اگر جامهٔ عمر تو زآهن است
اجل بگسلد از همش تار و پود
۵
اگر سر کشی زین پل هفت طاق
سر و سنگ ماننده آب رود
۶
ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ
چو گویی ندانی فراز از فرود
۷
چو دور سپهرت نخواهد گذاشت
ز دور سپهری چه نالی چو رود
۸
رفیقان همراز را کن وداع
عزیزان همدرد را کن درود
۹
درخت بتر بودن از بن بکن
ز شاخ بهی کن کلوخ آمرود
۱۰
مکن همچو عطار عمر عزیز
همه ضایع اندر سرای و سرود
تصاویر و صوت


نظرات