
عطار
غزل شمارهٔ ۳۵۲
۱
عشق تو به جان دریغم آید
نامت به زبان دریغم آید
۲
وصف سر زلف پر طلسمت
از شرح و بیان دریغم آید
۳
از زلف تو سرکشان ره را
یک موی نشان دریغم آید
۴
من مویمیان نگویمت زانک
این وصف بدان دریغم آید
۵
هر چند میان تو چو مویی است
مویی به میان دریغم آید
۶
دل میخواهی و من نیم آنک
هرگز ز تو جان دریغم آید
۷
یک ذره خیال چهرهٔ تو
از هر دو جهان دریغم آید
۸
نی نی که ز رخ نقاب بردار
کان روی نهان دریغم آید
۹
عطار چون از تو شد سبک دل
در بند گران دریغم آید
تصاویر و صوت


نظرات