عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۵۹

۱

دلبرم رخ گشاده می‌آید

تاب در زلف داده می‌آید

۲

در دل سنگ لعل می‌بندد

کو چنین لب گشاده می‌آید

۳

شهسوار سپهر از پی او

می‌رود کو پیاده می‌آید

۴

زلف برهم فکنده می‌گذرد

خلق برهم فتاده می‌آید

۵

ای عجب چشم اوست مست و خراب

وز لبش بوی باده می‌آید

۶

پیش سرسبزی خطش چو قلم

عقل کل بر چکاده می‌آید

۷

ماه سر درفکنده می‌گذرد

چرخ بر سر ستاده می‌آید

۸

آفتابی که سرکش است چو تیغ

بر خطش سر نهاده می‌آید

۹

در صفاتش ز بحر جان فرید

گهر پاک‌زاده می‌آید

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۵۲

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۰۰:۳۶:۴۱
چکاد یعنی قله و به کردی چک یعنی کوه و قله خودش با کله از یک ریشه است و کل به لری یعنی خانه و قلعه از کل درست شده و به عربی رفته است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۰۰:۴۳:۲۵
عه اضافه شدن به واژه های فارسی روشی برای عربی شدن کلماته مثلا کل که عه گرفته و قلعه شده و کت که یعنی بریدن به لری و هتا به انگلیسی هم یعنی بریدن و عه گرفته و قطعه را ساخته و سا که یعنی سایه و عه گرفته و ساعه ویا ساعت درست شده است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۸ - ۰۰:۵۵:۲۴
چغ و چغا هم معنی کوه میدهد