عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۶۰

۱

صبح از پرده به در می‌آید

اثر آه سحر می‌آید

۲

یا کسی مشک ختن می‌بیزد

یا نسیم گل تر می‌آید

۳

خیز ای ساقی و می‌ده به صبوح

که حریف چو شکر می‌آید

۴

پسری کز خط سبزش چو قلم

دل عشاق به سر می‌آید

۵

ای پسر می ده و می نوش که عمر

به سر تو که به سر می‌آید

۶

عمرت این یکدم حالی است تو را

کیست ضامن که دگر می‌آید

۷

تویی و یکدم و آگاه نه‌ای

کز دگر دم چه خبر می‌آید

۸

لیک دانی تو که بی صد غم نیست

هر دمی کان ز تو بر می‌آید

۹

سنگ بر بام فلک زن به صبوح

که فلک بر تو به در می‌آید

۱۰

داد بستان ز جهانی که درو

بهتر خلق بتر می‌آید

۱۱

در جهانی که همه بی‌نمکی است

قسم عطار جگر می‌آید

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۵۲
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۱
منتخب اشعار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری (غزلیات، قصاید، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، خسرو نامه، مختار نامه) به اهتمام و تصحیح دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۷

نظرات

user_image
مرتضی چوپانکاره
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ - ۰۷:۴۹:۰۱
با توجه به مفهوم و تصویری که شاعر ارائه کرده است ، چهار مصرع اول ، جملاتی استفهامی اند و نه اِخباری . پس لازم است که در انتهای هر کدام ، علامت سوال گذاشته شود و در قرائت هم موضوع رعایت شود . شاعر در واقع تشبیهی از دگرگونی وضعیت در فضا و مکان را  برای آمدن " حریف " ارائه کرده تا احساس خویش را بهتر بنماید . یعنی چنین نیست که در واقعیت امر ، صبح از پرده به در آمده باشد ، یا آه سحر برخاسته باشد ، یا کسی مشغول بیختن ( الک کردن ) مُشک باشد ؛ بلکه همه این ها ، تصاویری اند که در ذهن شاعر با آمدن یار نقش بسته است .   با سپاس ، مرتضی چوپانکاره،  مشهد