
عطار
غزل شمارهٔ ۳۶۰
۱
صبح از پرده به در میآید
اثر آه سحر میآید
۲
یا کسی مشک ختن میبیزد
یا نسیم گل تر میآید
۳
خیز ای ساقی و میده به صبوح
که حریف چو شکر میآید
۴
پسری کز خط سبزش چو قلم
دل عشاق به سر میآید
۵
ای پسر می ده و می نوش که عمر
به سر تو که به سر میآید
۶
عمرت این یکدم حالی است تو را
کیست ضامن که دگر میآید
۷
تویی و یکدم و آگاه نهای
کز دگر دم چه خبر میآید
۸
لیک دانی تو که بی صد غم نیست
هر دمی کان ز تو بر میآید
۹
سنگ بر بام فلک زن به صبوح
که فلک بر تو به در میآید
۱۰
داد بستان ز جهانی که درو
بهتر خلق بتر میآید
۱۱
در جهانی که همه بینمکی است
قسم عطار جگر میآید
تصاویر و صوت



نظرات
مرتضی چوپانکاره