عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۶۶

۱

رخت را ماه نایب می‌نماید

خطت را مشک کاتب می‌نماید

۲

رخت سلطان حسن یک سوار است

که دو ابروش حاجب می‌نماید

۳

رخت را صبح صادق کس ندیده است

اگرچه صد عجایب می‌نماید

۴

چو در عشق صادق نیست یک تن

همیشه صبح کاذب می‌نماید

۵

ندانم تا چو رویت آفتابی

مشارق یا مغارب می‌نماید

۶

چو زلفت نیز زناری به صد سال

نه رهبان و نه راهب می‌نماید

۷

چه شیوه دارد آخر غمزهٔ تو

که خون‌ریزیش واجب می‌نماید

۸

ز دیوان جهان هر روز صد خونش

چنین دانم که راتب می‌نماید

۹

عجب برجی است درج دلستانت

که دو رسته کواکب می‌نماید

۱۰

ز عشقت چون کنم توبه که از عشق

نخستین مست تایب می‌نماید

۱۱

بسی با عشق تو عقلم چخیده است

ولی عشق تو غالب می‌نماید

۱۲

دلم بردی و گفتی دل نگه‌دار

که دل در عشق راغب می‌نماید

۱۳

چگونه دل نگه دارم ز عشقت

که گر دل هست غایب می‌نماید

۱۴

غم عشقت به جان بخرید عطار

که چون شادی مناسب می‌نماید

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۵۶

نظرات