عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۷

۱

تو را در ره خراباتی خراب است

گر آنجا خانه‌ای گیری صواب است

۲

بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی

که خلق عالم و عالم سراب است

۳

در آن خانه تو را یکسان نماید

جهانی گر پر آتش گر پر آب است

۴

خراباتی است بیرون از دو عالم

دو عالم در بر آن همچو خواب است

۵

ببین کز بوی درد آن خرابات

فلک را روز و شب چندین شتاب است

۶

به آسانی نیابی سر این کار

که کاری سخت و سرّی تنگ یاب است

۷

به عقل این راه مسپر کاندرین راه

جهانی عقل چون خر در خلاب است

۸

مثال تو درین کنج خرابات

مثال سایه‌ای در آفتاب است

۹

چگونه شرح آن گویم که جانم

ز عشق این سخن مست و خراب است

۱۰

اگر پرسی ز سر این سؤالی

چه گویم من که خاموشی جواب است

۱۱

برای جست و جوی این حقیقت

هزاران حلق در دام طناب است

۱۲

ز درد این سخن پیران ره را

محاسن‌ها به خون دل خضاب است

۱۳

جوانمردان دین را زین مصیبت

جگرها تشنه و دلها کباب است

۱۴

ز شرح این سخن وز خجلت خویش

دل عطار در صد اضطراب است

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۶۰

نظرات

user_image
افشین دهقان
۱۳۹۴/۰۹/۱۸ - ۱۴:۲۸:۲۰
در بیت ششم در مصرع دوم که کاری"سخت" صحیح مینماید.
user_image
مهرداد تحقق
۱۴۰۰/۱۲/۰۶ - ۰۰:۳۴:۴۵
به قول عماد خراسانی که میفرماید :  هر چه کردم که بدانم چه سبب گشت غمش را نه من و نی دل و نی عقل رسیدیم به جایی