عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۷۲

۱

برکناری شو ز هر نقشی که آن آید پدید

تا تو را نقاش مطلق زان میان آید پدید

۲

بگذر از نقش دو عالم خواه نیک و خواه بد

تا ز بی نقشیت نقشی جاودان آید پدید

۳

تو ز چشم خویش پنهانی اگر پیدا شوی

در میان جان تو گنجی نهان آید پدید

۴

تو طلسم گنج جانی گر طلسمت بشکنی

ز اژدها هرگز نترسی گنج جان آید پدید

۵

ای دل از تن گر برفتی رفته باشی زآسمان

در خیال آسمان کی آسمان آید پدید

۶

جز خیالی چشم تو هرگز نبیند از جهان

از خیال جمله بگذر تا جهان آید پدید

۷

ناپدید از فرع شو، در هرچه پیوستی ببر

تا پدید آرندهٔ اصل عیان آید پدید

۸

چون تفاوت نیست در پیشان معنی ذره‌ای

کس نگشت آگاه تا چون این و آن آید پدید

۹

چون در اصل کار راه و رهبر و رهرو یکی است

اختلاف از بهر چه در کاروان آید پدید

۱۰

خار و گل چون مختلف افتاد حیران مانده‌ام

تا چرا خار و گل از یک گلستان آید پدید

۱۱

باز کن چشم و ببین کز بی نشانی چشم را

نور با آب سیه در یک مکان آید پدید

۱۲

بود دریای دو عالم قطره نا افشانده‌ای

چون چنین می‌خواست آمد تا چنان آید پدید

۱۳

گر تو نشنودی ز من بشنو که شاهی ای عجب

میزبانی کرده عمری میهمان آید پدید

۱۴

ای عجب چون گاو گردون می‌کشد باری که هست

دایم از گردون چرا بانگ و فغان آید پدید

۱۵

چون توانم کرد شرح این داستان را ذره‌ای

زانکه اینجا هر نفس صد داستان آید پدید

۱۶

این زمان باری فروشد صد جهان جان بی‌نشان

تا ازین پس از کدامین جان نشان آید پدید

۱۷

چون بزرگان را درین ره آنچه باید حل نشد

حل این کی از فرید خرده‌دان آید پدید

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۴۸
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۱
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۷

نظرات

user_image
علی هادیخان
۱۳۹۲/۰۸/۰۶ - ۰۷:۱۷:۵۲
با سلام و تشکرفکر میکنم به جای چون در اصل کار راه و رهبر و رهرو یکی استباید باشدچون که در اصل کار راه و رهبر و رهرو یکی است
user_image
علیرضا بخشی زاده روشنفکر
۱۳۹۹/۰۵/۰۶ - ۰۲:۱۷:۴۵
جناب هادیخان،با شما موافقم؛ هرچند پیشنهاد شما نیز یک هجای کوتاه نسبت به وزن عروضی غزل بیشتر داره که اگر واژه "که" از ابتدای مصراع حذف بشه بنظر صحیح تر می رسد.
user_image
محسن جهان
۱۴۰۰/۱۱/۰۶ - ۰۵:۰۰:۱۰
تفسیر ابیات ۲ و ۳: خطاب به انسان می‌فرماید: در صورتیکه طالب جاودانگی هستی و بخواهی  از عدم، نقشی منزه و پاک برایت سرشته شود بایست از هر گونه تعلقات و تصورات ذهنی این جهانی و آن ‌جهانی گذر کنی.زمانی خود عینی را باز می یابی تا از حس وجود توهمی خود ( منیت گویی) غایب شده و در آن حال ناگهان گنج درونی تو آشکار می‌شود. و خود را در حضور ذات هستی خواهی دید.