عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۷۴

۱

واقعهٔ عشق را نیست نشانی پدید

واقعه‌ای مشکل است بسته دری بی کلید

۲

تا تو تویی عاشقی از تو نیاید درست

خویش بباید فروخت عشق بباید خرید

۳

پی نبری ذره‌ای زانچه طلب می‌کنی

تا نشوی ذره‌وار زانچه تویی ناپدید

۴

واقعه‌ای بایدت تا بتوانی شنید

حوصله‌ای بایدت تا بتوانی چشید

۵

تا بنبینی جمال عشق نگیرد کمال

تا شنوی حسب حال راست بباید شنید

۶

کار کن ار عاشقی بار کش ار مفلسی

زانکه بدین سرسری یار نگردد پدید

۷

سوخته شو تا مگر در تو فتد آتشی

کاتش او چون بجست سوخته را بر گزید

۸

درد نگر رنج بین کانچه همی جسته‌ام

راست که بنمود روی عمر به پایان رسید

۹

راست که سلطان عشق خیمه برون زد ز جان

یار در اندر شکست عقل دم اندر کشید

۱۰

هر تر و خشکم که بود پاک به یکدم بسوخت

پرده ز رخ برگرفت پردهٔ ما بر درید

۱۱

ای دل غافل مخسب خیز که معشوق ما

در بر آن عاشقان پیش ز ما آرمید

۱۲

تا دل عطار گشت بلبل بستان درد

هر دمش از عشق یار تازه گلی بشکفید

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۳
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۸
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۴۹

نظرات

user_image
علی کریمی
۱۳۹۳/۰۹/۰۶ - ۰۴:۴۵:۳۲
بنبینی از مصرع نخستین از بیت پنجم اشتباه استتا بنبینی جمال عشق نگیرد کمالدرستش این استتا که نبینی جمال عشق نگیرد کمال
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۹/۰۵ - ۱۰:۰۰:۳۴
خویش بباید فروختعشق بباید خرید..