
عطار
غزل شمارهٔ ۳۸۲
۱
دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید
۲
دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش بموید
۳
مرا گفتی که ترک ما بگفتی
به ترک زندگانی کس بگوید
۴
کسی کز خوان وصلت سیر نبود
چرا باید که دست از تو بشوید
۵
ز صد بارو دلم روی تو بیند
ز صد فرسنگ بوی تو ببوید
۶
گل وصلت فراموشم نگردد
وگر خار از سر گورم بروید
۷
غم درد دل عطار امروز
چه فرمایی بگوید یا نگوید
تصاویر و صوت


نظرات
رضا
اکبر گمگین
ایلیا سیف
سید محسن
علیرضا سعیدیان