عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۸۹

۱

بردار صراحیی ز خمار

بربند به روی خرقه زنار

۲

با دردکشان دردپیشه

بنشین و دمی مباش هشیار

۳

یا پیش هوا به سجده درشو

یا بند هوا ز پای بردار

۴

تا چند نهان کنی به تلبیس

این دین مزورت ز اغیار

۵

تا کی ز مذبذبین بوی تو

یک لحظه نخفته و نه بیدار

۶

گر زن صفتی به کوی سر نه

ور مرد رهی درآی در کار

۷

سر در نه و هرچه بایدت کن

گه کعبه مجوی و گاه خمار

۸

چون سیر شدی ز هرزه کاری

آنگاه به دین درآی یکبار

۹

گه آیی و گاه بازگردی

این نیست نشان مرد دین‌دار

۱۰

چیزی که صلاح تو در آن است

بنیوش که با تو گفت عطار

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۷۲

نظرات

user_image
عباس شهسوار
۱۳۹۸/۱۰/۲۹ - ۱۸:۱۰:۲۹
بیت پنجم این شعر اشاره دارد به آیه 143 سوره نساءمُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا ترجمهدو دل و مردّد باشند، نه به سوی مؤمنان یکدل می‌روند و نه به جانب کافران. و هر که را خدا گمراه کند پس هرگز برای او راه هدایتی نخواهی