عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۹۳

۱

عشق آبم برد گو آبم ببر

روز آرام و به شب خوابم ببر

۲

چند دارم تشنهٔ لعل تو جان

جان خوشی زان لعل سیرابم ببر

۳

من کیم خاک توام بادی به دست

آتشی در من زن و آبم ببر

۴

نی خطا گفتم که در تاب و تبم

می‌نیارم تاب تو تابم ببر

۵

چند تابد دل ز تاب زلف تو

تاب دل از زلف پرتابم ببر

۶

هستم از عناب تو صفرا زده

این همه صفرا ز عنابم ببر

۷

غرقهٔ دریای عشقت گشته‌ام

دست من گیر و ز غرقابم ببر

۸

چون کمان شد پشت عطار از غمت

زین میان چون تیر پرتابم ببر

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۷۵

نظرات