عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۹۷

۱

آتش عشق تو دلم، کرد کباب ای پسر

زیر و زبر شدم ز تو، چیست صواب ای پسر

۲

چون من خسته دل ز تو، زیر و زبر بمانده‌ام

زیر و زبر چه می‌کنی، زلف بتاب ای پسر

۳

تا که بدید چشم من، چهرهٔ جانفزای تو

ساخته‌ام ز خون دل، چهره خضاب ای پسر

۴

جان من از جهان غم، سوخته شد به جان تو

جام بیار و درفکن، بادهٔ ناب ای پسر

۵

آب حیات جان من، جام شراب می‌دهد

زانکه به جان همی رسد، جام شراب ای پسر

۶

چند غم جهان خوری، چیست جهان، خرابه‌ای

ما همه در خرابه‌ای، مست و خراب ای پسر

۷

هین که نشست آسمان، در پی گوشمال تو

خیز و بمال اندکی، گوش رباب ای پسر

۸

نقل چه می‌کنیم ما، قند لب تو نقل بس

زان دو لب شکرفشان، هین بشتاب ای پسر

۹

شمع چه می‌کنیم ما، نور رخ تو شمع بس

برفکن از رخ چو مه، خیز نقاب ای پسر

۱۰

نرگس نیم خواب را، باز کن و شراب خور

غفلت ماست خواب ما، چند ز خواب ای پسر

۱۱

زان دو لب تو یک شکر، بنده سال می‌کند

مفتی این سخن تویی، چیست جواب ای پسر

۱۲

گرچه تو آفتاب را، رخ بنهاده‌ای به رخ

با من دلشده مرا، خر به خلاب ای پسر

۱۳

وصف تو گر فرید را، ورد زبان همی شود

آب شود ز رشک او، در خوشاب ای پسر

تصاویر و صوت

دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۷
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۱۶
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۷۷

نظرات

user_image
دیروز
۱۳۹۴/۱۱/۲۸ - ۱۲:۱۵:۳۰
چرا ای پسر؟؟؟؟؟ معشوق مذکر؟؟ .مگه نمیگن خدا به وصف نمیاد؟ پس جریان چیه
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۱/۲۸ - ۱۲:۵۵:۴۸
در بیت دو تا مانده به آخر ، گویا به جای سال ، سؤال باشدزان دو لب تو یک شکر، بنده سؤال می‌کندمفتی این سخن تویی، چیست جواب ای پسربا احترام
user_image
سید محسن
۱۴۰۰/۰۷/۱۱ - ۱۵:۳۴:۰۲
درود بر ادیبان--در زمان قدیم و عطار رسم کنیز داری و غلام داری رایج بوده و مردم پسران نوجوان را بعنوان غلام در اختیار داشتنددر اختیاری تام --پس معشوق پسر داشتن در آن زمان عیب نبوده-در بیت سوم--ساخته ام ز خون دلچهره خضاب--ای پسر-در بیت چهارمجام بیار و در فکن باده ناب ای پسر-درست است