عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۰۶

۱

ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز

پیوسته با تو و ز دو عالم بریده باز

۲

خورشید کز فروغ جمالش جهان پر است

هر روز پیش روی تو بر سر دویده باز

۳

هر شب سپهر پردهٔ زربفت ساخته

رویت به دست صبح به یکدم دریده باز

۴

بدری که در مقابل خورشید آمدست

از خجلت رخت به هلالی رسیده باز

۵

در پای اسب خیل خیال تو آفتاب

زربفت هر شبانگهیی گستریده باز

۶

از شوق ابروی و رخ تو ماه ره نورد

صد ره تمام گشته و صد ره خمیده باز

۷

گر زاهد زمانه ببیند جمال تو

از دامن تو دست ندارد کشیده باز

۸

چون از برای روی تو خون می‌خورد دلم

آن خون از آن نهاد به روی و به دیده باز

۹

لعل شکر فروش تو بخشیده یک شکر

عطار را ز دست مشقت خریده باز

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۳
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۶۱۶

نظرات