عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۱۱

۱

ذره‌ای دوستی آن دمساز

بهتر از صد هزار ساله نماز

۲

ذره‌ای دوستی بتافت از غیب

آسمان را فکند در تک و تاز

۳

باز خورشید را که سلطانی است

ذره‌ای عشق می‌دهد پرواز

۴

عشق اگر نیستی سر مویی

نه حقیقت بیافتی نه مجاز

۵

ذره‌ای عشق زیر پردهٔ دل

برگشاید هزار پردهٔ راز

۶

زیر هر پرده نقد تو گردد

هر زمان صد جهان پر از اعزاز

۷

وی عجب زیر هر جهان که بود

صد جهان عشق افتدت ز آغاز

۸

باز در هر جهان هزار جهان

می‌شود کشف در نشیب و فراز

۹

گرچه هر لحظه صد جهان یابی

خویش را ذره‌ای نیابی باز

۱۰

چون به یکدم تو گم شدی با خویش

چون توانی شد آگه از دمساز

۱۱

تا تو هستی تو را به قطع او نیست

ور نه‌ای فارغی ز ناز و نیاز

۱۲

او تو را نیست تا تو آن خودی

با تو او نیست، اینت کار دراز

۱۳

گر درین راه مرد کل طلبی

هرچه داری همه بکل درباز

۱۴

می‌شنو از فرید حرف بلند

وز بد و نیک خانه می‌پرداز

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۷
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۲۹

نظرات

user_image
..
۱۳۹۸/۰۵/۲۷ - ۰۹:۱۷:۲۱
ذره‌ای دوستی بتافت ز غیب.....