عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۲۰

۱

گر مرد رهی ز رهروان باش

در پردهٔ سر خون نهان باش

۲

بنگر که چگونه ره سپردند

گر مرد رهی تو آن چنان باش

۳

خواهی که وصال دوست یابی

با دیده درآی و بی زبان باش

۴

از بند نصیب خویش برخیز

دربند نصیب دیگران باش

۵

در کوی قلندری چو سیمرغ

می‌باش به نام و بی نشان باش

۶

بگذر تو ازین جهان فانی

زنده به حیات جاودان باش

۷

در یک قدم این جهان و آن نیز

بگذار جهان و در جهان باش

۸

منگر تو به دیدهٔ تصرف

بیرون ز دو کون این و آن باش

۹

عطار ز مدعی بپرهیز

رو گوشه‌نشین و در میان باش

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۹۱
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۹۲

نظرات

user_image
حمید
۱۳۹۲/۰۸/۰۶ - ۰۴:۴۳:۴۲
گر مرد رهی "چو" رهروان باش...
user_image
تبسم
۱۳۹۵/۱۰/۱۹ - ۱۲:۵۰:۰۳
با سلام و احترام از بند نصیب خود بگذر در بند نصیب دیگران باش یعنی چه؟ تشکر
user_image
سهراب
۱۳۹۸/۰۱/۲۵ - ۲۰:۳۸:۱۳
فکر میکنم یعنی به نچیزی که صیب خودت میشود فکر نکن و فکر عایدی طرف مقابل باش.اون بیت که میگه پرده سر نهان باش. منظور سر آدمه یا سر و اسراره؟
user_image
محسن
۱۳۹۸/۰۲/۰۴ - ۰۷:۵۷:۰۳
سلام تبسم عزیزبه تعبیر بنده این بیت میخواد بگه به پیروی از هوای نفس و خواسته‌هاش بیشتر به فکر خدمت و نیکی به خلق باش
user_image
سپیدار
۱۳۹۹/۱۱/۲۵ - ۲۳:۰۴:۱۴
در مغز پرده ای وجود دارد که در اینجا منظور خود و خواسته های خود است و آنجا که میفرمایند خون نهان باش یعنی مانند خونی که دیده نمی شود شما هم خود را مطرح نکن و همواره مخفی باش که نقطه مقابل کبر و غرور است. در یک کلام خود را مطرح نکن.
user_image
یوناس حسینی
۱۳۹۹/۱۲/۱۲ - ۰۹:۵۲:۵۳
در پرده سر خون نهان باش»»چون در پرده ی اسرار شدی مانند خون در بدن باش که در همه جای بدن جاری ست ولی دیده نمی شود...