عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۳۵

۱

می‌شد سر زلف در زمین کش

چون شرح دهم تو را که آن خوش

۲

از تیزی و تازگی که او بود

گویی همه آب بود و آتش

۳

پر کرده ز چشم نرگسینش

از تیر جفا هزار ترکش

۴

زیر قدشم هزار مشتاق

از مردم دیده کرده مفرش

۵

جان همه کاملان ز زلفش

همچون سر زلف او مشوش

۶

روی همه عاشقان ز عشقش

از خون جگر شده منقش

۷

گل چهره و گل فشان و گل بوی

مه طلعت و مه جبین و مهوش

۸

صد تشنه ز خون دیده سیراب

از دشنهٔ چشم آن پریوش

۹

گه دل گه جان خروش می‌کرد

کای غالیه زلف زلف برکش

۱۰

عطار ز زلف دلکش او

تا حشر فتاده در کشاکش

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۰۰
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۵

نظرات

user_image
مازیار
۱۳۹۳/۱۰/۲۴ - ۱۷:۰۲:۳۶
غزلی‌ست نغز و دلکش! شاید نیازی به تذکر نباشد اما در مصرع نخست از بیت چهار، «قدمش» درست است؛ آن قدر این غزل زیباست که به گمانم کسی متوجه این سهو املایی نمی‌شود و ناخودآگاه درست می‌خواندش.
user_image
سید محسن
۱۴۰۰/۰۸/۱۲ - ۱۳:۳۰:۰۰
درود بر ادیبان جای تعجب است که بعد از شش سال هنوز غلط املائی بیت چهارم تصحیح نشده است
user_image
Fatemeh Yousefian
۱۴۰۲/۱۱/۰۲ - ۱۳:۳۲:۴۷
سلام ببخشید امکانش هست بگین در بیت هفتم (گل چهره و گل فشان و...) چند تشبیه وجود دارد؟
user_image
Fatemeh Yousefian
۱۴۰۲/۱۱/۰۲ - ۱۳:۳۳:۴۴
اگر هم بشه که زیر اشعار یه تحلیل ادبی هم بذارید خیلی برای دانش آموزان مفید هست واقعا ممنون تون میشم