عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۳۹

۱

دلی کامد ز عشق دوست در جوش

بماند تا قیامت مست و مدهوش

۲

ز بسیاری که یاد آرد ز معشوق

کند یکبارگی خود را فراموش

۳

بر امّید وصال دوست هر دم

قدح‌ها زهر ناکامی کند نوش

۴

برون آید ز جمع خودنمایان

بیندازد ردای و فوطه از دوش

۵

اگر بی دوست یک دم زو برآید

شود در ماتم آن دم سیه‌پوش

۶

فروماند زبان او ز گفتن

بماند تا ابد حیران و خاموش

۷

درین اندیشه هرگز نیز دیگر

بننشیند دل عطار از جوش

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۰۲

نظرات