عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۴۸۱

۱

مرا قلاش می‌خوانند، هستم

من از دردی کشان نیم مستم

۲

نمی‌گویم ز مستی توبه کردم

هر آن توبه کزان کردم، شکستم

۳

ملامت آن زمان بر خود گرفتم

که دل در مهر آن دلدار بستم

۴

من آن روزی که نام عشق بردم

ز بند ننگ و نام خویش رستم

۵

نمی‌گویم که فاسق نیستم من

هر آن چیزی که می‌گویند هستم

۶

ز زهد و نیکنامی عار دارم

من آن عطار دردی‌خوار مستم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۲۵

نظرات