
عطار
غزل شمارهٔ ۴۹۴
۱
تا روی تو قبلهٔ نظر کردم
از کوی تو کعبهٔ دگر کردم
۲
تا روی به کعبهٔ تو آوردم
صد گونه سجود معتبر کردم
۳
سرگشته شدم که گرد آن کعبه
هر لحظه طواف بیشتر کردم
۴
روزی نه به اختیار میرفتم
در دفتر عشق تو نظر کردم
۵
گویی که هزار سال میخواندم
تا جمله به یک نفس زبر کردم
۶
چون جان و جهان خود تو را دیدم
جان دادم و از جهان گذر کردم
۷
زآن روز که پردهٔ تو جان دیدم
سوراخ به جان خویش در کردم
۸
بر روزن دل مقیم بنشستم
جان پیش تو بر میان کمر کردم
۹
چون اصل همه جمال تو دیدم
ترک بد و نیک و خیر و شر کردم
۱۰
آنگه که دلم چو آفتابی شد
در خود همه چون فلک سفر کردم
۱۱
افسانهٔ دولت تو میگفتند
من سوختهسر ز خاک بر کردم
۱۲
چون نعرهزنان به میکده رفتم
هم رقصکنان ز پای سر کردم
۱۳
چون بوی شراب عشق بشنودم
خود را ز دو کون بی خبر کردم
۱۴
عطار شکسته را همی هر دم
از عشق رخت درست تر کردم
تصاویر و صوت


نظرات