
عطار
غزل شمارهٔ ۴۹۵
۱
هر شبی عشقت جگر میسوزدم
همچو شمعی تا سحر میسوزدم
۲
بی پر و بال توام تا عشق تو
گاه بال و گاه پر میسوزدم
۳
چون کنم در روی چون ماهت نظر
کز فروغ تو نظر میسوزدم
۴
چند دارم دیده بر راه امید
کز نظر کردن بصر میسوزدم
۵
بی جگر خوردن دمی در من نگر
کز جگر خوردن جگر میسوزدم
۶
گفت با من ساز تا کم سوزمت
گر نمیسازم بتر میسوزدم
۷
سرد و گرمم مینسازد بی تو زانک
سوز عشقت خشک و تر میسوزدم
۸
تا بخواهم سوختن یکبارگی
هر دم از نوعی دگر میسوزدم
۹
تا قدم از سر گرفتم در رهش
از قدم تا فرق سر میسوزدم
۱۰
تن زن ای عطار و عود عشق سوز
تا به خلوتگاه بر میسوزدم
تصاویر و صوت


نظرات