
عطار
غزل شمارهٔ ۴۹۷
۱
در سفر عشق چنان گم شدم
کز نظر هر دو جهان گم شدم
۲
نام و نشانم ز دو عالم مجوی
کز ورق نام و نشان گم شدم
۳
هیچ کسم نیز نبیند دگر
کز خطوات تن و جان گم شدم
۴
جامهدران اشک فشان آمدم
رقصکنان نعرهزنان گم شدم
۵
چون همه از گم شدگی آمدند
گم شدگی جستم از آن گم شدم
۶
بار امانت چو گران بود و صعب
من سبک از بار گران گم شدم
۷
گم شدم و گم شدم و گم شدم
خود چه شناسم که چه سان گم شدم
۸
سایهٔ یک ذره چه سان گم شود
در بر خورشید چنان گم شدم
۹
بحر شغبناک چو گشت آشکار
بر صفت قطره نهان گم شدم
۱۰
قطره بدم بحر به من باز خورد
تا خبرم بد به میان گم شدم
۱۱
شد همگی هستی عطار نیست
تا ز میان همگان گم شدم
تصاویر و صوت




نظرات
مهدی
حسین،۱
مهدی
saeed
saeed
علی
محمد سالمی
arya Fallah
شهاب گودرزی
شهاب گودرزی
فاطمه زندی
امید راهی