عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۳۴

۱

گر از میان آتش دل دم برآورم

زان دم دمار از همه عالم برآورم

۲

در بحر نیلی فلک افتد هزار جوش

گر یک خروش از دل پر غم برآورم

۳

گر ماتم دلم به مراد دلم کشم

افلاک را ز جامهٔ ماتم برآورم

۴

هر دم ز آتش دل اخگرفشان خویش

صد شعله زین فروخته طارم برآورم

۵

هر روز صبح را، ز دمم دم فرو شود

زیرا که من دمی که زنم دم برآورم

۶

چون همدمی نیافتم اندر همه جهان

از راز خویش پیش که یک‌دم برآورم

۷

یک‌دم که پای‌بستهٔ صد گونه درد نیست

دستم نمی‌دهد که مسلم برآورم

۸

چوگان کنم ز آه خود آخر سحرگهی

گردون چو گو به حجلهٔ طارم برآورم

۹

عطار را چگونه رسانم به کام دل

چون من دمی به کام دلم کم برآورم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۵۷
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۷۸

نظرات