عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۴

۱

پی آن گیر کاین ره پیش بردست

که راه عشق پی بردن نه خردست

۲

عدو جان خویش و خصم تن گشت

در اول گام هرک این ره سپردست

۳

کسی داند فراز و شیب این راه

که سرگردانی این راه بردست

۴

گهی از چشم خود خون می‌فشاندست

گهی از روی خود خون می‌ستردست

۵

گرش هر روز صد جان می‌رسیدست

صد و یک جان به جانان می‌سپردست

۶

دلش را صد حیات زنده بودست

اگر آن نفس یک ساعت بمردست

۷

ز سندانی که بر سر می‌زنندش

قدم در عشق محکم‌تر فشردست

۸

کسی چون ذره گردد این هوا را

که دم اندر هوای خود شمردست

۹

بسا آتش که چون اینجا رسیدست

شدست آبی و همچون یخ فسردست

۱۰

بسا دریا کش پاکیزه گوهر

که اینجا قطره‌ای آبش ببردست

۱۱

مشو پیش صف ای نه مرد و نه زن

که خفتان تو اطلس نیست بردست

۱۲

مده خود را ز پری این تهی باد

که در جام تو نه صاف و نه دردست

۱۳

درین وادی دل وحشی عطار

ز حیرت جلف‌تر زان مرد کردست

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۷۱
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۰۶
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۱۸۱

نظرات