عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۵۱

۱

من پای همی ز سر نمی‌دانم

او را دانم دگر نمی‌دانم

۲

چندان می عشق یار نوشیدم

کز میکده ره بدر نمی‌دانم

۳

جایی که من اوفتاده‌ام آنجا

از هیچ وجود اثر نمی‌دانم

۴

گر صد ازل و ابد به سر آید

از موضع خود گذر نمی‌دانم

۵

جز بی جهتی نشان نمی‌یابم

جز بی صفتی خبر نمی‌دانم

۶

مرغی عجبم زبس که پریدم

گم گشتم و بال و پر نمی‌دانم

۷

این حال چو هیچکس نمی‌داند

من معذورم اگر نمی‌دانم

۸

بگرفت دلم ز دانم و دانم

تا کی دانم مگر نمی‌دانم

۹

چون قاعدهٔ وجود بر هیچ است

یک قاعده معتبر نمی‌دانم

۱۰

جنبش ز هزار گونه می‌بینم

یک جنبش جانور نمی‌دانم

۱۱

آن چیست که خلق ازوست جنبنده

کو علم چو این قدر نمی‌دانم

۱۲

با خلق مرا چکار چون خود را

گم کردم و پا و سر نمی‌دانم

۱۳

با آنکه فرید پست گشت این جا

زین پست بلندتر نمی‌دانم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۶۶
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۷۹۳
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۴۶

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۲/۰۸ - ۱۱:۱۱:۰۳
او را دانم دگر نمی‌دانم...