عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۵۴

۱

زلف و رخت از شام و سحر باز ندانم

خال و لبت از مشک و شکر باز ندانم

۲

از فرقت رویت ز دل پر شرر خویش

آهی که برآرم ز شرر باز ندانم

۳

روی تو که هرگز ز خیالم نشود دور

از بس که بگریم به نظر باز ندانم

۴

گویی که مرا باز ندانی چو ببینی

شاید چو نمی‌بینمت ار باز ندانم

۵

اشکم که همی از دم سردم چو جگر بست

بر چهرهٔ زردم ز جگر باز ندانم

۶

با پشت دوتا از غم روی تو چنانم

کز دست غمت پای ز سر باز ندانم

۷

زانگاه که عطار تو را تنگ شکر خواند

در وصف تو شعرم ز شکر باز ندانم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۶۸

نظرات