عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۷۳

۱

بی رخت در جهان نظر چکنم

بی لبت عالمی شکر چکنم

۲

رویت ای ترک اگر نخواهم دید

زحمت هندوی بصر چکنم

۳

چون دریغ آیدم رخت به نظر

رخت آلودهٔ نظر چکنم

۴

دو جهان گرچه سخت با خطر است

من خطیری نیم خطر چکنم

۵

چون سر موی تو به از دو جهان

از سر کوی تو گذر چکنم

۶

گر عزیز است عمر مختصر است

من بدین عمر مختصر چکنم

۷

همه عالم جمال و آواز است

چشم کور است و گوش کر چکنم

۸

چون خبر دادن از تو ممکن نیست

من حیران بی خبر چکنم

۹

گرچه جان موج می‌زند از تو

چون زبان نیست کارگر چکنم

۱۰

چون ز کاهی بسی ضعیف ترم

دست با کوه در کمر چکنم

۱۱

گر کنم صد هزار قرن سجود

هیچ باشد من این قدر چکنم

۱۲

گفته بودی که خشک و تر در باز

با لب خشک و چشم تر چکنم

۱۳

آتش دل به است بی تو مرا

بی تو با آب بر جگر چکنم

۱۴

گفتیم بال و پر زن از طلبم

چون ز هم ریخت بال و پر چکنم

۱۵

چون مسافر تویی و من هیچم

من هیچ آخر این سفر چکنم

۱۶

چون تو جویندهٔ خودی بر من

من سرگشته پا و سر چکنم

۱۷

چون درونی تو و برون کس نیست

من چو حلقه برون در چکنم

۱۸

در درون کش مرا و محرم کن

تا تو باشی همه دگر چکنم

۱۹

محو شد درغم تو فرد فرید

فرد باید مرا حشر چکنم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۷۹

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۹/۱۴ - ۲۱:۳۷:۳۹
تو جویندهٔ خودی بر من...