عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۸

۱

لعلت از شهد و شکر نیکوتر است

رویت از شمس و قمر نیکوتر است

۲

خادم زلف تو عنبر لایق است

هندوی رویت بصر نیکوتر است

۳

حلقه‌های زلف سرگردانت را

سر ز پا و پا ز سر نیکوتر است

۴

از مفرح‌ها دل بیمار را

از لب تو گلشکر نیکوتر است

۵

بوسه‌ای را می‌دهم جانی به تو

کار با تو سر به سر نیکوتر است

۶

رستهٔ دندانت در بازار حسن

استخوانی از گهر نیکوتر است

۷

هیچ بازاری چنان رسته ندید

زانکه هریک زان دگر نیکوتر است

۸

عارضت کازرده گردد از نظر

هر زمانی در نظر نیکوتر است

۹

چون کسی را بر میانت دست نیست

دست با تو در کمر نیکوتر است

۱۰

چون لب لعلت نمک دارد بسی

گر خورم چیزی جگر نیکوتر است

۱۱

کار رویم تا به تو رو کرده‌ام

دور از رویت ز زر نیکوتر است

۱۲

گر دل عطار شد زیر و زبر

دل ز تو زیر و زبر نیکوتر است

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۱۰
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۱۸۵
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۷۳

نظرات

user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۸/۱۶ - ۱۸:۰۱:۳۴
گرامی مهیارحلقه‌های زلف سرگردانت رارستهٔ دندانت در بازار حسناگر [ ن و ت ] را در هر دو مصرع ساکن بخوانید مشکل رفع می شود
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۸/۱۷ - ۱۱:۲۲:۴۹
نازیباست ولی مجاز است و وزن رعایت می شودچون مرغ به[[ طمع ]] دانه در دامچون گرگ به بوی دنبه در بندافتادم و مصلحت چنین بودبی بند نگیرد آدمی پندمستوجب این و بیش از اینمباشد که چو مردم خردمندبنشینم و صبر پیش گیرمدنبالهٔ کار خویش گیرم