عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۸۹

۱

دست در عشقت ز جان افشانده‌ایم

و آستینی بر جهان افشانده‌ایم

۲

ای بسا خونا که در سودای تو

از دو چشم خون‌فشان افشانده‌ایم

۳

وی بسا آتش که از دل در غمت

از زمین تا آسمان افشانده‌ایم

۴

تا دل از تر دامنی برداشتیم

دامن از کون و مکان افشانده‌ایم

۵

دل گرانی کرد در کشتی عشق

رخت دل در یک زمان افشانده‌ایم

۶

چون نظر بر روی آن دلبر فتاد

تن فرو دادیم و جان افشانده‌ایم

۷

هرچه در صد سال می‌کردیم جمع

در دمی بر دلستان افشانده‌ایم

۸

چون ز راه نیک و بد برخاستیم

دل ز بار این و آن افشانده‌ایم

۹

چون دل عطار شد دریای عشق

بس جواهر کز زبان افشانده‌ایم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۸۸
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۶
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۵۰۴

نظرات