عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۹۹

۱

تا با غم عشق آشنا گشتیم

از نیک و بد جهان جدا گشتیم

۲

تا هست شدیم در بقای تو

از هستی خویشتن فنا گشتیم

۳

تا در ره نامرادی افتادیم

بر کل مراد پادشا گشتیم

۴

زان دست همه جهان فرو بستی

تا جمله به جملگی تورا گشتیم

۵

یک شمه چو زان حدیث بنمودی

مستغرق سر کبریا گشتیم

۶

زانگه که به عشق اقتدا کردیم

در عالم عشق مقتدا گشتیم

۷

ای دل تو کجایی او کجا آخر

این خود چه سخن بود کجا گشتیم

۸

عمری مس نفس را بپالودیم

گفتیم مگر که کیمیا گشتیم

۹

چون روی چو آفتاب بنمودی

ناچیز شدیم و چون هوا گشتیم

۱۰

چون تاب جمال تو نیاوردیم

سرگشته چو چرخ آسیا گشتیم

۱۱

چون محرم عشق تو نیفتادیم

در زیر زمین چو توتیا گشتیم

۱۲

نومید مشو درین ره ای عطار

هرچند که نا امید وا گشتیم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۹۲
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۵۱۸

نظرات