
عطار
غزل شمارهٔ ۶۰۰
۱
ما ترک مقامات و کرامات گرفتیم
در دیر مغان راه خرابات گرفتیم
۲
پی بر پی رندان خرابات نهادم
ترک سخن عادت و طامات گرفتیم
۳
آن وقت که خود را همه سالوس نمودیم
اکنون کم سالوس و مراعات گرفتیم
۴
در چهرهٔ آن ماه چو شد دیدهٔ ما باز
یارب که به یک دم چه مقامات گرفتیم
۵
بس عقل که شد مات به یک بازی عشقش
ور عقل درو مات نشد مات گرفتیم
۶
چون عقل شد از دست ز مستی می عشق
با دلشدگان راه مناجات گرفتیم
۷
چون شیوه عطار درین راه بدیدیم
آن شیوه ز اسرار و کرامات گرفتیم
تصاویر و صوت

نظرات