
عطار
غزل شمارهٔ ۶۰۱
۱
ما بار دگر گوشهٔ خمار گرفتیم
دادیم دل از دست و پی یار گرفتیم
۲
دعوی دو کون از دل خود دور فکندیم
پس در ره جانان پی اسرار گرفتیم
۳
از هر دو جهان مهر یکی را بگزیدیم
و از آرزوی او کم اغیار گرفتیم
۴
گفتند خودی تو درین راه حجاب است
ترک خودی خویش به یکبار گرفتیم
۵
ای بس که چو پروانهٔ پر سوخته از شمع
در کوی رجا دامن پندار گرفتیم
۶
از کعبهٔ جان چون که ندیدیم نشانی
از کعبهٔ ظاهر ره خمار گرفتیم
۷
از خرقه و تسبیح چو جز نام ندیدیم
چه خرقه چه تسبیح که زنار گرفتیم
۸
زین دین به تزویر چو دل خیره فروماند
اندر ره دین شیوهٔ کفار گرفتیم
۹
چون هرچه جز او هست درین راه حجاب است
پس ما به یقین مذهب عطار گرفتیم
تصاویر و صوت



نظرات